" حم عسق" این پنج حرف از حروف مقطعه است که در اوائل چند سوره از سورههاى قرآنى آمده، و این از مختصات قرآن کریم است و در هیچ کتاب آسمانى دیگر دیده نمىشود.
مفسرین- قدماء و متاخرین- در تفسیر آنها اختلاف کرده اند، و صاحب مجمع البیان، مرحوم طبرسى در تفسیر خود یازده قول از آنها در معناى آن نقل کرده.
1- این حروف از متشابهات قرآن است که خداى سبحان علم به آن را به خود اختصاص داده، و در ذیل آیه هفتم از سوره آل عمران فرموده:" تاویل متشابهات را جز خدا کسى نمىداند".
2- هر یک از این حروف مقطعه نام سورهاى است که در آغازش قرار دارد.
3- این حروف اسمایى هستند براى مجموع قرآن.
4- مراد از این حروف این است که بر اسماء خداى تعالى دلالت کنند. پس معناى
" الم"" أنا اللَّه اعلم"، و معناى" المر"" أنا اللَّه اعلم و أرى"، و معناى" المص"" انا اللَّه اعلم و افضل" مىباشد. و در حروف" کهیعص" کاف از" کافى" و هاء از" هادى" و یاء از" حکیم" و عین از" علیم" و صاد از" صادق" گرفته شده- این مطلب از ابن عباس روایت شده است.
و حروفى که از اسماء خدا گرفته شده طرز گرفته شدنش مختلف است، بعضى از حروف از اول نام خدا گرفته شده- مانند کاف که از" کافى" است- و بعضى از وسط گرفته شده- مانند یاء که از" حکیم" است- و بعضى از آخر گرفته شده- مانند میم که از" اعلم" گرفته شده.
5- این حروف اسمایى از خداست اما مقطعه و بریده که اگر از مردم کسى بتواند آنها را آن طور که باید ترکیب کند به اسم اعظم خدا دست یافته، همانطور که از ترکیب" الر" و" حم" و" ن"" الرَّحْمنُ" درست مىشود، و همچنین سایر حروف. چیزى که هست ما انسانها قادر بر ترکیب آن نیستیم. این معنا از سعید بن جبیر روایت شده.
6- این حروف سوگندهایى است که خداى تعالى خورده، و مثل اینکه خداوند به این حرف سوگند مىخورد بر اینکه قرآن کلام او است. و اصولا حروف الفباء داراى شرافتى هستند، چون با همین حروف است که کتب آسمانى و اسماء حسناى خدا و صفات علیاى او، و ریشه لغتهاى امتهاى مختلف درست مىشود.
7- این حروف اشاراتى است به نعمتهاى خدا و بلاهاى او و مدت زندگى اقوام و عمر و اجلشان.
8- مراد از این حروف این است که اشاره کند به اینکه امت اسلام تا آخر دهر باقى مىماند و منقرض نمىشود، حساب جمل هم که نوعى محاسبه است بر این معنا دلالت دارد.
9- مراد از این حروف همان حروف الفباء است، چیزى که هست با ذکر نام بعضى از آنها از ذکر بقیه بى نیاز بوده، در حقیقت خواسته است بفرماید: این قرآن از الفباء ترکیب شده.
10- این حروف به منظور ساکت کردن کفار در ابتداى سورههاى قرار گرفته چون مشرکین به یکدیگر سفارش مىکردند" مبادا به قرآن گوش دهید، و هر جا کسى قرآن مىخواند سر و صدا بلند کنید تا صوت قرآن در بین صوتهاى نامربوط گم شود" قرآن این جریان را در آیه" لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ ." 1» حکایت فرموده. و گاهى مىشد که در
هنگام شنیدن صوت قرآن سوت مىزدند، و بسا مىشد کف مىزدند، و بسا مىشد صداهاى دسته جمعى در مىآوردند تا رسول خدا را در خواندن آن دچار اشتباه سازند، لذا خداى تعالى در آغاز بعضى از سورههاى قرآن این حروف را نازل کرد تا آن رجالهها را ساکت کند، چون وقتى این حروف را مىشنیدند به نظرشان عجیب و غریب مىآمد و به آن گوش فرا داده در بارهاش فکر مىکردند، و همین اشتغالشان به آن حروف از جار و جنجال بازشان مىداشت، و در نتیجه صداى قرآن به گوششان مىرسید.
11- این حروف از قبیل شمردن حروف الفباء است مىخواهد بفهماند که این قرآنى که تمامى شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز کرده از جنس همین حروفى است که مدام با آن محاوره و گفتگو مىکنید و در خطبهها و کلمات خود به کار مىبندید، باید از اینکه نمىتوانید مثل آن را بیاورید، بفهمید که این کلام از ناحیه خداى تعالى است، و اگر در چند جا و چند سوره این حروف تکرار شده، براى این بوده که همه جا محکمى برهان را به رخ کفار بکشد. این تفسیر از قطرب روایت شده، و ابو مسلم اصفهانى هم همین وجه را اختیار کرده، و بعضى از مفسرین قرون أخیر نیز بدان تمایل کردهاند 1».
این بود آن یازده وجهى که مرحوم طبرسى از مفسرین نقل کرده، و در بین این اقوال وجوه دیگر هم مىتوان قرار داد، مثلا از ابن عباس نقل شده که در خصوص" الم" گفته است" الف" اشاره است به نام" اللَّه" و" لام" به" جبرئیل" و" میم" به" محمد" (ص). و نیز از بعضى دیگر نقل شده که گفتهاند: حروف مقطعه در اوائل هر سورهاى که با آن آغاز شده اشاره است به آن غرضى که در سوره بیان شده، مثل اینکه مىگویند حرف" نون" در سوره" ن" اشاره است به اینکه در این سوره بیشتر راجع به نصرت موعود به رسول خدا (ص) صحبت شده. و حرف" قاف" در سوره" ق" اشاره است به اینکه در این سوره بیشتر در باره قرآن، و یا قهر الهى سخن رفته. و بعضى دیگر هم گفتهاند این حروف صرفا براى هشدار دادن است.
[حق مطلب در باره حروف مقطعه]
اما حق مطلب این است که هیچ یک از این وجوه آدمى را قانع نمىسازد.
اما قول اول که ما در بحث پیرامون محکم و متشابه قرآن در اوائل جلد سوم این کتاب گفتیم که یکى از اقوال در معناى متشابه همین قول اول است، و در آنجا گفتیم محکم بودن و متشابه بودن از صفات آیاتى است که الفاظش بر معنایش دلالت دارد، (چیزى که هست از آنجایى که معانى آن الفاظ با عقاید مسلمه سازش ندارد، مىگوییم این آیه متشابه است)، و باز در آنجا گفتیم که تاویل از قبیل معنا کردن لفظ نیست، بلکه تاویلها عبارتند از حقایق واقعى که مضامین بیانات قرآنى از آن حقایق سرچشمه گرفته- چه محکماتش و چه متشابهاتش- و بنا بر این نه حروف مقطعه قرآن از متشابهات مىتواند باشد و نه معانى آنها از باب تاویل.
و اما ده قول دیگر که اصلا نمىتوان تفسیرش نامید، بلکه تصویرهایى است که از حد احتمال ننموده، و هیچ دلیلى که بر یکى از آنها دلالت کند در دست نیست.
بله در بعضى از روایات که به رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (ع) نسبت داده شده مؤیداتى براى قول چهارم و هفتم و هشتم و دهم دیده مىشود که- ان شاء اللَّه- در بحث روایتى آینده نقل آن و بحث در پیرامونش خواهد آمد.
نکتهاى که در اینجا نباید از آن غافل بود این است که این حروف در چند سوره تکرار شده، یعنى در بیست و نه سوره حروف مقطعه آمده که بعضى با یک حرف افتتاح شده، مانند سوره" ص" و" ق" و" ن". و بعضى دیگر با دو حرف چون" طه" و" طس"، و" یس" و" حم" و بعضى دیگر با سه حرف چون" الم" و" الر" و" طسم" و بعضى دیگر با چهار حرف چون" المص" و" المر" و بعضى با پنج حرف چون سوره" کهیعص" و" حمعسق".
از سوى دیگر این حروف هم با یکدیگر تفاوتى دارند، و آن این است که بعضى از آنها تنها در یک جا آمده، مانند" ن" و بعضى دیگر در آغاز چند سوره آمده، مانند" الم"، و" الر" و" طس" و" حم".
با در نظر گرفتن این دو نکته اگر کمى در سورههایى که حروف مقطعه سرآغاز آنها یکى است- مانند" الم"،" المر"،" طس" و" حم"- دقت کنى، خواهى دید که آن سورهها از نظر مضمون نیز بهم شباهت دارند و سیاقشان یکى است، به طورى که شباهت بین آنها در سایر سورهها دیده نمىشود.
مؤکد این معنا شباهتى است که در آیات اول بیشتر این سورهها مشاهده مىشود، مثلا در سورههاى" حم" آیه اول آن یا عبارت" تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ" است، یا عبارتى دیگر که این معنا را مىرساند، و نظیر آن آیههاى اول سورههایى است که با" الر" افتتاح شده که فرموده: " تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ" و یا عبارتى در همین معنا و نیز نظیر این در سورههایى که با" طس" شروع مىشود و یا سورههایى که با" الم" آغاز گشته، که در بیشتر آنها نبودن ریب و شک در کتاب به میان آمده، و یا عبارتى که همین معنا را مىرساند.
با در نظر گرفتن این شباهتها ممکن است آدمى حدس بزند که بین این حروف و مضامین سورهاى که با این حروف آغاز شده ارتباط خاصى باشد، مؤید این حدس آن است که مىبینیم سوره اعراف که با" المص" آغاز شده، مطالبى را که در سورههاى" الم" و سوره" صاد" هست در خود جمع کرده. و نیز مىبینیم سوره رعد که با حروف" المر" افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سورههاى" الم" و" المر" را دارد.
از اینجا استفاده مىشود که این حروف رموزى هستند بین خداى تعالى و پیامبرش که معناى آنها از ما پنهان است و فهم عادى ما راهى به درک آنها ندارد، مگر به همین مقدار که حدس بزنیم بین این حروف و مضامینى که در سورههاى هر یک آمده ارتباط خاصى هست.
و چه بسا اگر اهل تحقیق در مشترکات این حروف دقت کنند، و مضامین سورههایى را که بعضى از این حروف در ابتداى آنها آمده با یکدیگر مقایسه کنند، رموز بیشتر برایشان کشف شود.
و اى بسا که معناى آن روایتى هم که اهل سنت از على (ع) نقل کردهاند همین باشد، و آن روایت- بطورى که در مجمع البیان آمده- این است که آن جناب فرمود: " براى هر کتابى نقاط برجسته و چکیدهاى است، و چکیده قرآن حروف الفباء است" 1».
(1) سوره فصلت، آیه 26.
(1) مجمع البیان، ج 1، ص 32 و 33.
ترجمه تفسیر المیزان، ج، ص: 6
آشنایى کامل مرحوم علامه با قرآن کریم نه تنها موجب شد که آیات و کلمات قرآن مجید را با ارجاع به یکدیگر حل کنند بلکه در تفسیر حروف مقطّعه نیز همین سیره حسنه را اعمال مىنمودند زیرا به کمک بررسى سورههایى که داراى حروف مقطعه بسیط هستند مانند: الم» و ص» و بررسى سورهاى که داراى حروف مقطعه مرکب مىباشد مانند: المص» پى مىبردند که حرف مقطع رمزى است به محتواى سوره و اشاره سرّى به مضمون آن دارد و حتّى انس فراوان مرحوم استاد به قرآن کریم موجب شد که با تدبّر در متن سوره با قطع نظر از مسائل تاریخى اطمینان حاصل نماید که آن سوره در مکه نازل است یا در مدینه سپس شواهد نقلى آن را تأیید مىنمود. در اینجا بمنظور اختصار، از بررسى کامل روش تفسیرى مرحوم استاد صرف نظر مى نمائیم و در پیرامون ویژگى ممتاز تفسیر المیزان که شناسایى آیات کلیدى قرآن به منظور تفسیر قرآن به قرآن است توضیح کوتاهى را تقدیم مى داریم.
ترجمه تفسیر المیزان، مقدمه، ص: 25
(1) بحار ط بیروت ج 89 ص 95- 94.
(2) المیزان ج 5 ص 211 و ج 1 ص 61- 60.
(3) المیزان ج 1 ص 5.
(4) المیزان ج 1 ص 4.
------------------------------------------------------------------------------------
این بود گفتار سعید بن جبیر، و از اینجا مىفهمیم که ابن عباس و سعید بن جبیر نظرشان در باره رموز اول سورهها این بوده که خداى تعالى خواسته است بفرماید:" قرآن از همین حروفى تشکیل شده که خود شما با آن سخن مىگویید، و اگر نمىپذیرید که کلام خدا است آیهاى مثل آن بیاورید. این یکى از وجوهى است که در معناى حروف مقطعه ذکر کردهاند و لیکن علاوه بر این که هیچ دلیلى بر این وجه نیست،
ترجمه تفسیر المیزان، ج3، ص: 51
------------------------------------------------------------------------------------
أنبیاء - تفاوت مقام انبیاء با یکدیگر
خاتم الانبیاء - مباحث مرتبط با لقب خاتم الانبیاء برای پیامبر اکرم
حروف ,قرآن ,سوره ,بعضى ,ص ,همین ,این حروف ,است که ,که در ,بعضى از ,و بعضى ,ترجمه تفسیر المیزان، ,داراى حروف مقطعه ,تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ
درباره این سایت